دنیــــــــای آبتیــــن
آبتین وعروسکش
وقتی دلت شکست وقتی دیگه امیدی واست باقی نموند وقتی پناهت بی پناه شد وقتی کم اوردی وقتی دلت خسته شد وقتی همه چی واست بی اهمیت شد وقتی از این دنیا و آدماش خسته شدی وقتی .... . . دیگه خنده معنی نداره فقط میخندی تا بقیه غمه چشماتو نبینند ...
نظرات شما عزیزان:
خو کرده این قفس را میل رها شدن نیست
من با تمام جانم پر بسته و اسیرم
باید که با تو باشم در پای تو بمیرم
عهدی که با تو بستم هرگز شکستنی نیست
این عشق تا دم مرگ هرگز گسستنی نیست
شهوت است و گناه
حتی اگر خدا عقدمان را ببندد...
داغی لبت جهنم من است
حتی اگر فرشتگان سرود نیکبختی بخوانند...
هَمِه ی قَرآردهآرآکِه روی کآآآغَذهآی بی جان نِمی نِویسَنـــ ـ ـد!
بَعضی اَزعَهــ ـ ـدهآرآروی قَلبـــ هآی هَم می نِویسیمــ
حَوآسَت بِه اِین عًهدهآآآی غِیرکآآآغَذی بآشَــــ ـد
شِکَستَنِشآن یِکــ ـ ـ آآآآدَم رآمی شِکَنَد{}
☂☂☂☂☂☂☂☂☂☂☂☂☂☂☂☂☂☂
پاسخ:قلب من با تیغ کسانی زخم برداشت که
از آنها انتظار محبت داشتم
نه فراموشــی!!
دِلتـَنگـ ِ کـَـسـی بآشــی، کـِهـ ِ نـیستــ!
حوصـِلـِهـ ِ کـَسـی رو نـَداشتِهـ بآشــی ، کـِهـ ِ هـَستــ...
پاسخ:حکایت من... حکایت کسی است که عاشق دریا بود، اما قایق نداشت... دلباخته ی سفر بود اما همسفر نداشت... حکایت کسی که زجر کشید اما زجه نزد... زخم خورد اما زخم نزد، زخم داشت و ننالید... گریه کرد اما اشک نریخت، وفادار بود ولی وفا ندید... حکایت من: حکایت کسی است که پر از فریاد بود اما سکوت کرد سکوت
طراح : آبتین ـ |